معاملات روز گذشته در بازار سهام تهران، اگرچه در ابتدا امیدوارکننده به نظر میرسید، اما در ادامه یادآور خاطرات تلخی بود که برای مدت دو سال سهامداران و فعالان بازار را تحت فشار قرار داده بود. طی دو سال گذشته و پس از قله تاریخی که در دی ماه سال ۱۳۹۲ برای بورس رقم خورد، رشد شاخص کل در دورههای نزدیک به بزنگاههای هستهای و افت آن درست یک روز پس از تاریخهای مهم مذاکرات هستهای چند بار تکرار شده بود. این تجربه تکراری باعث شد که این بار هم بازار سهام پس از انتظار خبری مهم (از قضا مهمترین خبر مذاکرات هستهای) رفتاری تکراری نشان دهد. در واقع بسیاری از معاملهگرانی که طی یک ماه گذشته اقدام به خرید کرده بودند، احتمالا از قبل تصمیم خود را برای فروش در روز اجرایی شدن برجام گرفته بودند.
در تجربههای قبلی نیز بیشترین بخش ارزش معاملات به خریداران حقیقی اختصاص یافته بود. در واقع در بزنگاههای هستهای این حقیقیها بودند که با معاملات خود موجبات افت و خیز شاخصها را فراهم کرده بودند. این مساله نیز در دوره اخیر رشد شاخص به وضوح مشاهده میشد. مانند ادوار گذشته، حقیقیها پیش از انتشار خبر، به شدت در حال خرید و طبیعتا حقوقیها به شدت در حال فروش بودند. حال که آخرین بزنگاه هستهای رقم خورده و عملا پس از دو سال انتظار تحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران برچیده شدهاند، رفتار معاملهگران درست مانند زمانی شکل گرفته که گویی هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده یا دوباره مذاکرات هستهای تمدید شده است. این بار هم حقیقیها در اولین روز پس از انتشار خبر، اقدام به فروش سهمهایی کردند که در دوره رکود و در کفهای قیمتی خریداری کرده بودند. اتفاقی که هم میتواند نگرانکننده و هم امیدوارکننده باشد، این است که در روز گذشته نه تنها حقیقیها بیشترین سهم را در فروش داشتند، بلکه در سمت تقاضا نیز حقیقیها مشارکت بیشتری نشان دادند. با افزایش ارزش معاملات و ورود حقیقیهای جدید، میتوان امیدوار بود که شاید نقدینگی جدید وارد بازار شده است و صاحبان پولهای پارک شده تصمیم گرفتهاند وارد بازار شوند. اما نکته نگرانکننده در این مورد این است که حقیقیها معمولا نمیتوانند از سهمهای خود حمایت کنند و اغلب با هیجان وارد بازار میشوند.
این موضوع میتواند نشان از آخرین تلاش حقیقیها برای کسب سود در کوتاهمدت در بازاری باشد که رشدهای قابل توجهی ثبت کرده است. حال که حقیقیهای فعال تصمیم گرفتهاند فروش را به سهامداری ترجیح دهند، این امکان وجود دارد که ریزش قیمتها ادامهدار شده و برای مدتی شاید کوتاه قیمتها وارد فاز اصلاح شوند. نباید از خاطر دور داشت که در شرایط رکودی فعلی، شاخص کل بورس تهران در یک ماه گذشته موفق شد بیش از ۵/ ۶ درصد رشد محقق کند. این در حالی است که در برخی صنایع پیشرو (از قبیل بانکها و خودروییها) رشدهای ۳۰ درصدی قیمت در یک ماه رخ داده است. این نرخها برای شناسایی سود برای یک سرمایهگذاری یک ماهه بسیار جذاب به نظر میرسند و شاید خروج حقیقیها از بازار دست کم برای مدتی کوتاه کاملا طبیعی باشد. اما مهمترین نکته این روزهای بازار، از بین رفتن مهمترین ریسک سیستماتیکی است که برای سالها گریبان گیر بازارها بود. هر چند قیمتهای جهانی هنوز در محدوده نگرانکنندهای قرار دارد، اما با لغو تحریمها، فعالیت شرکتها به حالت طبیعی برگشته و در میانمدت و بلندمدت (اگر اتفاق ویژهای رخ ندهد) سودآوری شرکتها بهبود خواهد یافت. این موضوع سبب میشود که اغلب کارشناسان نگرانی خاصی از ریزش قیمتها در روزهای آینده نداشته باشند و ریزش فعلی را تنها اصلاح قیمت در کوتاهمدت بدانند.