خانه > اخبار > آیا شکر پرطرفدارترین مادۀ مخدر دنیاست؟

آیا شکر پرطرفدارترین مادۀ مخدر دنیاست؟

کمترین پولی به چنگ بیاورند، شیرینی می‌خرند.» در برهه‌های کوتاهی که تولید شکر از توانایی مصرف ما پیشی گرفته، صنعت شکر و تأمین‌کنندگان محصولاتِ غنی‌ازشکر مجدانه تلاش کرده‌اند تا تقاضا را افزایش دهند و، حداقل تا همین چندی پیش، موفق هم بوده‌اند.

سؤال اساسی به‌بیان زیبای چارلز سی. مان، روزنامه‌نگار و مورخ، این است که «آیا شکر واقعاً ماده‌ای اعتیادآور است یا فقط مردم با رفتارشان این‌گونه جلوه می‌دهند؟» پاسخ به این پرسش آسان نیست. بی‌شک مردم طوری جلوه داده‌اند که شکر اعتیادآور است، اما علم شواهد محکمی دال بر اعتیادآور‌بودن شکر نشان نمی‌دهد. تا چندی پیش متخصصان تغذیه‌ای که دربارۀ شکر تحقیق می‌کردند، آن را از این منظرِ طبیعی بررسی می‌کردند که ماده‌ای مغذی (نوعی کربوهیدرات) است و نه چیز دیگر. آن‌ها گاهی درمورد نقش احتمالی آن در دیابت و بیماری قلبی با هم مباحثه می‌کردند، اما هیچ‌گاه بحثی در این مورد نبود که آیا واکنشی در مغز برمی‌انگیزد که باعث مصرف افراطی این ماده شود یا خیر؟ این موضوع در حیطۀ کاری‌شان نبود.

تاکنون عصب‌شناسان و روان‌شناسان معدودی به پدیدۀ شیرینی‌دوستی۱ علاقه نشان داده‌اند و همین‌طور به این موضوع که چرا باید شکر را جیره‌بندی کنیم تا مصرفمان بیش‌ازحد نشود. اما پژوهشِ آن‌ها عمدتاً از این منظر بوده است که این شکرها -در مقایسه با آن دسته موادی که سوء مصرف می‌شوند و مکانیسم اعتیادشان به‌میزان نسبتاً خوبی شناخته شده است- چگونه موادی هستند. اخیراً این مقایسه توجه بیشتری را به خود جلب کرده، چراکه مسئولان و متخصصان سلامت عمومی به‌دنبال جیره‌بندی شکرِ همۀ افراد جامعه رفته‌اند و این امکان را نیز مدنظر قرار داده‌ا‌ند که: یکی از راه‌های تنظیم مصرف شکرها جا‌انداختن این مطلب است که آن‌ها واقعاً اعتیادآور هستند، مانند سیگار. این شکرها به‌احتمال زیاد از این جهت خاص هستند که هم ماده‌ای مغذی‌اند و هم ماده‌ای روان‌گردان با برخی ویژگی‌های اعتیادآور.

مورخان اغلب استعارۀ «شکر به‌عنوان مادۀ مخدر» را موجه دانسته‌اند. سیدنی مینتس، نویسندۀ کتاب شیرینی و قدرت۲، که یکی از دو کتابِ اصلی دربارۀ تاریخچۀ شکر به‌زبان انگلیسی است، در این باره می‌نویسد: «اینکه شکرها، به‌خصوص ساکارزِ بسیار پرورده، تأثیرات روان‌شناختی خاص و عجیبی ایجاد می‌کنند به‌خوبی شناخته‌شده است.» اما این اثرات، مانند اثرات الکل یا نوشیدنی‌های کافئین‌دار، آشکار یا بادوام نیست که «استفاده‌اش برای اولین بار بتواند موجب تغییراتی سریع در تنفس، ضربان قلب، رنگ پوست و غیره شود».

مینتس معتقد است که شکر عمدتاً به این دلیل از تقبیح اجتماعی گریخته است که، باوجود تغییرات رفتاریِ آشکارِ کودکان هنگام مصرف شکر، این ماده موجب نمی‌شود آن نوع «سرخ‌شدن، تلوتلوخوردن، سرگیجه، شنگولی، تغییر در تُن صدا، نارسایی کلام، تشدید آشکار فعالیت جسمانی یا هر یک از نشانه‌های دیگرِ مرتبط با مصرفِ» سایر مواد مخدر در بدن ایجاد شود. شکر ظاهراً لذت را به‌قیمتی به وجود می‌آورد که بلافاصله قابل‌تشخیص نیست و، سال‌ها و دهه‌ها بعد، این بها به‌طور سنگینی پرداخت می‌شود. وقتی به‌قول مینتس پیامدهای آشکار و مستقیماً قابل‌تشخیصی وجود نداشت، سؤالاتِ مربوط به «پیامدهای بلندمدتِ تغذیه‌ای یا پزشکیِ آن ناپرسیده یا بی‌جواب ماند». امروزه اکثر ما شاید هیچ‌وقت نفهمیم که آیا از علائم محرومیت از آن (حتی علائم برجسته‌اش) رنج می‌بریم یا خیر، چراکه هیچ‌گاه آن‌قدر از آن دور نمی‌مانیم که به پاسخ این پرسش برسیم.

مورخانِ شکرْ مقایسه با مواد مخدر را تاحدی به این دلیل مناسب می‌دانند که شکر یکی از چندین «خوراک مخدر»۳ (اصطلاح مینتس) است که از مناطق گرمسیری به دست آمده و امپراتوری‌های اروپا از قرن شانزدهم به‌بعد بر پایۀ آن بنا گشتند (مواد دیگر چای، قهوه، رام و تنباکو بودند).

تاریخ شکر ارتباط تنگاتنگی با تاریخ این مواد دارد. رام طبعاً عرق نیشکر است. در قرن هفدهم، وقتی شکر برای شیرین‌کردن چای، قهوه و شکلات مورد استفاده قرار می‌گرفت و قیمت آن هم مناسب بود، مصرف این مواد در اروپا شدیداً زیاد شد. از همان قرن چهاردهم، نوشیدنی‌های تقطیری و شراب را با شکر شیرین می‌کردند. حتی مواد حاصل از شاه‌دانه (حشیش) در هند و شربت‌ها و شراب‌های تریاکی نیز حاوی شکر بودند.

درمورد تنباکو هم، شکر جزئی مهم از سیگار مخلوط توتون‌تنباکوی آمریکایی (که اولین برند آن «کمل» بود) بوده و هنوز هم هست. بنا به گزارشی از صنعت شکر در سال ۱۹۵۰، همین «پیوند تنباکو و شکر» است که موجب تجربۀ «ملایم» سیگار‌کشیدن در مقایسه با سیگار برگ می‌شود و مهم‌تر اینکه باعث می‌شود بتوانیم دود سیگار را به درون ریه‌هایمان بفرستیم.

شکر، نیکوتین و کافئین -برخلاف الکل که، تا قبل از آمدن این مواد، تنها مادۀ روان‌گردان قابل‌دسترسی در دنیای قدیم بود- حداقل مجموعه‌ای از ویژگی‌های تحریک‌کننده داشتند و تجربه‌ای بسیار متفاوت فراهم می‌کردند، تجربه‌ای که کمک بیشتری به کارهای زندگی روزمره می‌کرد. نایل فرگوسن، مورخ اسکاتلندی، می‌نویسد این مواد «در قرن هجدهم حکم انگیزنده‌ها را داشتند. می‌توان گفت که امپراتوری بر پایۀ نشئه‌ای بزرگ از شکر، کافئین و نیکوتین بنا شد، نشئه‌ای که تقریباً همه می‌توانستند آن را تجربه کنند».

ظاهراً برای بسیاری افراد شکر، بیش از هرچیزِ دیگر، زندگی را شیرین می‌کرده (همان‌طور که هنوز هم همین‌طور است)، به‌خصوص برای افرادی که از لذت‌های ثروت نسبی و ساعات فراغت روز محروم بودند. مینتس می‌گوید که شکر «ماده‌ای ایدئال بود که باعث می‌شد زندگی‌های پرمشغله کمی آرام‌تر به نظر برسند. همچنین تغییرات میان کار و استراحت را، شاید در ظاهر، آسان می‌کرد و، نسبت‌به کربوهیدرات‌های پیچیده، حس سیری و رضایت سریع‌تری فراهم می‌کرد. این ماده با بسیاری خوراکی‌های دیگر نیز ترکیب می‌شد… . تعجبی ندارد که ثروتمندان و قدرتمندان تا این حد آن را دوست داشته باشند و تعجبی هم ندارد که فقرا یاد گرفتند آن را دوست داشته باشند».

آنچه اسکار وایلد در سال ۱۸۹۱ درمورد سیگار گفت درمورد شکر هم صدق می‌کند: «لذتی کامل است. دلپذیر است و ارضایتان هم نمی‌کند. چه چیزی بهتر از این؟»

همچنین ببینید

افزایش ۷۰ درصد قیمت شکر در سالجاری۲۳ شهریور, ۱۳۹۵

دبیر انجمن صنفی شیرینی و شکلات با اشاره به اینکه سازمان حمایت مخالفتی با افزایش ...