آیا شکر پرطرفدارترین مادۀ مخدر دنیاست؟
امروز دلایل احتمالیِ زیادی برای سالمتر بودنِ این افراد میتوان برشمرد: شاید حبوبات کمتر پرورده شده خوردهاند، یا گلوتن کمتر، چربیهای اشباعنشدۀ کمتر، مواد نگهدارنده و شاید هم طعمدهندههای مصنوعیِ کمتر مصرف کردهاند! عملاً راهی برای اطمینان در این باره وجود ندارد.
میتوانیم تمام این خوراکی را بهشکلی تغییر دهیم که بدون شکر درست شوند، اما دیگر به این خوشمزگی نخواهند بود، مگر اینکه شیرینکنندههای مصنوعی را جایگزین شکر کنیم. جمعیت تصادفی ما، که میخواهد تا حد ممکن کم شکر بخورد، احتمالاً وزن خود را کم خواهد کرد. اما نمیتوانیم مطمئن شویم که این کاهش وزن بهخاطر مصرف کمتر شکر است یا کلاً بهخاطر دریافت کالری کمتر. درواقع هرنوع توصیۀ رژیمی به همین مسئله دچار است: چه بخواهید از گلوتن، چربیهای اشباعنشده، چربیهای اشباعشده یا انواع کربوهیدراتهای پرورده پرهیز کنید و چه فقط بخواهید کالری دریافتی را کم کنید (کمتر و سالمتر بخورید)، محصول نهاییِ این توصیه این است که معمولاً از خوردن غذاهای فراوریشدۀ حاوی شکر و انواعی از مواد دیگر خودداری خواهید کرد.
جایگزینی شیرینکنندههای مصنوعی بهجای شکرْ اوضاع را پیچیدهتر هم میکند. بیشترِ نگرانی درمورد استفاده از این شیرینکنندهها در دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بهخاطر پژوهشهایی به وجود آمد که بخشی از بودجهشان را صنعت شکر تأمین کرده بود. این پژوهشها منجر به ممنوعیت شیرینکنندۀ مصنوعی سیکلامات بهعنوان مادهای احتمالاً سرطانزا و نیز ترویج این باور شد که ساخارین میتواند موجب سرطان شود، حداقل در موشها و با مقادیر شدیداً بالا. گرچه این نگرانی بهمرور زمان کمرنگ شده است، اما این باور جای آن را گرفته که این شیرینکنندههای مصنوعی ممکن است منجر به سندرم متابولیک و درنتیجه چاقی و دیابت شوند.
این باور عمدتاً از مطالعات اپیدمیولوژیکی به دست میآید که رابطهای را میان استفاده از شیرینکنندههای مصنوعی و چاقی و دیابت نشان میدهند. اما احتمالاً کسانی که مستعد افزایش وزن و دیابت هستند همان افرادیاند که از شیرینکنندههای مصنوعی به جای شکر استفاده میکنند.
فیلیپ هندلر، رئیس وقت آکادمیهای ملی علوم آمریکا در سال ۱۹۷۵ میگوید چیزی که ما میخواهیم بدانیم این است که آیا استفادۀ مادامالعمر یا حتی چندساله یا چند دههای از شیرینکنندههای مصنوعی بهتر از مصرف میزان جایگزین شکر است یا بدتر از آن؟ برای من سخت است تصور کنم که شکر انتخاب سالمتری باشد. اگر هدف حذف شکر است، جایگزینی شیرینکنندههای مصنوعی بهجای آن یکی از راههای این کار است.
جامعۀ پژوهشی قطعاً میتواند، نسبتبه گذشته، کار بهتری در ارزیابی این سؤالات انجام دهد. اما احتمالاً باید مدت زیادی صبر کنیم تا مسئولان سلامت همگانی به چنین مطالعاتی بودجه اختصاص دهند و پاسخهای قطعی را، که در پی آنها هستیم، در اختیارمان بگذارند. پس تا آن موقع چه کنیم؟
مسئلۀ مقدار مجاز شکر نهایتاً تصمیمی شخصی است، درست همانطور که ما بزرگسالان درمورد میزان مصرف الکل، کافئین یا سیگار تصمیمگیری میکنیم. شواهد کافی وجود دارد که بگوییم احتمال سمیبودنِ شکر زیاد است و، درمورد نحوۀ برقراری تعادل میان خطرات احتمالی و فواید آن، تصمیمی آگاهانه بگیریم. البته، برای اینکه بدانیم این فواید کداماند، خوب است ببینیم زندگی بدون شکر چگونه خواهد بود. سیگاریهای ترککرده (ازجمله خودم) به شما خواهند گفت که برایشان غیرممکن بوده از نظر عقلی و احساسی بفهمند که زندگی بدون سیگار چگونه خواهد بود… تا اینکه آن را ترک کردند. هفتهها و ماهها و شاید هم سالها، ماجرا برایشان کلنجاری دائمی بود تا اینکه روزی به جایی رسیدند که نمیتوانستند کشیدن حتی یک نخ سیگار را تصور کنند و به ذهنشان نمیرسید که چرا زمانی سیگار کشیدهاند، چه رسد به اینکه از آن لذت هم برده باشند.
شاید تجربهای مشابه درمورد شکر هم صدق کند. اما، تا وقتی که سعی کنیم بدون آن زندگی کنیم و تا وقتی که این تلاش را بیشتر از فقط چند روز یا چند هفته ادامه دهیم، هرگز نخواهیم فهمید.