خانه > اخبار > چکیده‌ای از آخرین نوشته‌های اقتصاددان برنده جایزه نوبل درباره مشکلات اتحادیه اروپا یورو به روایت «استیگلیتز»

چکیده‌ای از آخرین نوشته‌های اقتصاددان برنده جایزه نوبل درباره مشکلات اتحادیه اروپا یورو به روایت «استیگلیتز»

اما به راستی چرا باید حسن نیت دولتمردان و زنان اروپایی در تلاش‌های‌شان برای ایجاد یک اروپای قوی‌تر و متحدتر منجربه خلق چیزی شود که نتایجی معکوس را به دنبال دارد. پایه‌گذاران یورو درواقع در مسیر حرکت خود به‌وسیله مجموعه‌ای از ایده‌ها و مفاهیم درباره چگونگی تبعیت اقتصادهای مختلف برای روزآمدتر شدن آنها هدایت و راهنمایی شدند. اما در این راستا به‌سادگی دچار اشتباه شدند. آنها به بازارها (آزادی) اعتقاد و ایمان داشتند اما درک درستی از محدودیت‌های این بازارها و همچنین ضرورت‌های کارکرد صحیح آنها نداشتند. تا چند سال پیش از این نوعی تفکر بنیادگرایی در بازارها رواج یافت و اعتقادی تزلزل‌ناپذیر به نحوه عملکرد این نهادها وجود داشت. بنیادگرایان بازار بر این عقیده بودند که برای مثال اگر دولت به تنهایی از پایین‌بودن و ثبات نرخ تورم اطمینان حاصل کرده باشد بازارها از رشد و پیشرفت و تامین رفاه برای تمام مردم اطمینان خواهند یافت. اما در شرایطی که بیشتر این ایده‌های بنیادگرایانه در بازارها از درجه اعتبار ساقط شده‌اند- به‌ویژه پس از وقوع بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸میلادی- بخشی از آن عقاید هنوز در یکی از قدرت‌های مسلط ناحیه یورو یعنی آلمان باقی مانده و در حال رشد کردن است. این دیدگاه‌ها با چنین اعتقاد و یقینی که درباره آنها وجود دارد از گزند برخی شواهد مخالف و نگرش‌های مغایر با خود مصون مانده‌اند. با این حال، آلمان حضور را به عنوان یک نمونه موفق حفظ کرده و تبدیل به الگویی برای سایر کشورها شده است. اقتصاد آلمان از سال ۲۰۰۷میلادی تا امروز رشدی ۶/۸ درصدی داشته اما میانگین نرخ رشد سالانه آن تنها به ۰/۸درصد رسیده است، عددی که در شرایط عادی به معنی حضور در محدوده نزدیک به شکست است (در مقایسه با آلمان، نرخ رشد اقتصادی ایالات متحده در همین دوره زمانی به‌طور متوسط معادل ۱/۲درصد در سال بوده است)شاید این امری طبیعی باشد که رهبران منطقه یورو قربانیان را سرزنش کنند- سرزنش کشورهایی که درگیر رکود و افسردگی هستند یا وضعیتی وخیم را به‌واسطه انجام رفراندوم تجربه می‌کنند- اما آنها به هیچ‌وجه نمی‌خواهند خودشان و نهادهای سازمانی عظیمی که به خلق آنها کمک کرده‌اند را مورد سرزنش قرار دهند. در این بین شماتت قربانیان نه‌تنها مشکل یورو را حل نخواهد کرد بلکه خود نوعی بی‌عدالتی در مقیاس بزرگ است. این موضوع که عکس‌العمل اروپا در قبال رفراندوم بریتانیا تحت‌شعاع و شبیه رفتار مشابه و خشن این قاره در مقابل یونان در سال ۲۰۱۵میلادی بود بدون شک نباید هیچکس را غافلگیر کند. (مردم یونان نیز مانند بریتانیایی‌ها که رای به برکسیت دادند، برای اعلام نظرشان درباره بسته کمک مالی اتحادیه اروپا به این کشور در ژوئن سال گذشته پای صندوق‌های رای رفتند و درنهایت این کمک را نپذیرفته و به آن رای منفی دادند. )این البته قابل درک است؛ در بیشتر مواردی که رای‌دهندگان (اروپایی) به‌طور مستقیم وارد موضوع شده و نظرشان را از طریق صندوق‌های رای اعلام کرده‌اند، پاسخ آنها به یورو، «اتحادیه اروپا» و «قانون اساسی اروپا» منفی بوده و آنها را رد کرده‌اند. علاوه بر این، نظرسنجی‌هایی که در زمان همه‌پرسی برکسیت انجام شد نشان داد بیشتر مردم در بسیاری از کشورهای اروپایی در کنار بریتانیا بوده و از تصویر اتحادیه اروپا ناخشنودند؛ کشورهایی مانند یونان، فرانسه و اسپانیا. البته پیامدهای اقتصادی و سیاسی برکسیت تا حد زیادی بستگی به واکنش‌های اروپایی‌ها دارد. بدیهی است منافع ادغام تجارت و اقتصاد، منافعی متقابل است و اگر اتحادیه اروپا می‌خواهد این دیدگاه را جدی‌تر دنبال کند، نزدیک‌تر شدن کشورها به یکدیگر و ادغام اقتصاد آنها هدفی بهتر بوده و منافع بیشتری برای آنها خواهد داشت، این امر به معنی لزوم تلاش بیش از پیش کشورهای اتحادیه برای برقراری نزدیک‌ترین ارتباط ممکن با وجود شرایط محیطی مختلف است. اروپاییان باید توجه داشته باشند هر اقدامی که اتحادیه اروپا به منظور تنبیه بریتانیا داشته باشد، تاثیری متقابل داشته و به همان اندازه علیه خود آنها خواهد بود و به خودشان نیز صدمه وارد خواهد شد. این واقعیت که بازار سهام اروپایی‌ها به‌طور قابل توجهی دچار افت شده و به‌ویژه بانک‌های اروپایی ضربه‌های شدیدی را متحمل شده‌اند نشان می‌دهد برکسیت برای اروپا هم به اندازه بریتانیا بد بوده است. اغلب یورو را حاصل یک ازدواج بد توصیف می‌کنند؛ ازدواجی بد میان دو فردی که هرگز نباید به یکدیگر ملحق شده و قول و قراری با یکدیگر می‌گذاشتند تا در عمل تبدیل به مشکلی غیرقابل حل شود. یورو موضوعی بسیار پیچیده‌تر است؛ این یک اتحاد میان ۱۹کشور با تفاوت‌هایی قابل توجه است که این کشورها میان خود ایجاد کرده‌اند. هنگامی که یک زوج دچار مشکل می‌شوند سراغ مشاوران ازدواج می‌روند. مشاوران سبک قدیمی سعی می‌کنند راه‌هایی را امتحان کنند که به تداوم ازدواج آن زوج بینجامد، اما نوع مدرن آنها با پرسیدن این سوال شروع می‌کنند که آیا این ازدواج باید ادامه داشته باشد؟ هزینه‌های جدایی دو نفر- از هر دو جنبه مالی و عاطفی- ممکن است بسیار زیاد باشد اما هزینه‌های باقی‌ماندن آنها در کنار یکدیگر ممکن است به مراتب بیشتر و بالاتر از جدایی باشد. یکی از نخستین درس‌های اقتصاد این است که گذشته‌ها، گذشته است بنابراین در حالی که دلایل بسیاری برای بدبینی وجود دارد، مهم‌تر کسانی هستند که هنوز امیدوارند؛ امید به اینکه هنوز جمعیت عظیمی در سراسر اروپا وجود دارند که به پروژه اروپایی متحد اعتقاد راسخ دارند، حتی در کشورهایی که دلایل فراوانی برای ناامیدی دارند هنوز این امید وجود دارد که اتحادیه اروپا می‌تواند اصلاح شود و اصلاح خواهد شد. هنوز رهبران سیاسی متعددی در سراسر اروپا حضور دارند که به این دلیل وارد جرگه سیاستمداران شده‌اند که اعتقاد دارند سیاست‌های دموکراتیک می‌تواند تغییراتی را به دنبال بیاورد که نتیجه نهایی آن ایجاد و عرضه رفاه و آسایش مشترک برای عموم شهروندان عادی و همه جوامع پیرو این سیاست‌ها خواهد بود. باتوجه به مشکلات فعلی اتحادیه اروپا می‌توان جایگزین‌هایی را برای وضعیت کنونی معرفی کرد، چالش اصلی، درس‌گرفتن از گذشته برای ایجاد اقتصادها و سیاست‌هایی جدید برای آینده است. همه‌پرسی برکسیت یک شوک واقعی بود و من امیدوارم این شوک شدید هر دوسوی این ماجراها را به سوی آن اتحادیه اروپایی جدید و اصلاح‌شده هدایت کند.
منبع: گاردین

همچنین ببینید

وضعیت همکاری ایران و اروپا در بخش کشاورزی

رئیس اتاق بازرگانی تهران به تشریح وضعیت همکاری ایران و اتحادیه اروپا در بخش کشاورزی ...